دیروز با زن داداشم و فامیلاش رفتیم رودخانه .وای اگه بدونید چقدر شنا کردن حال میده اونم تو یه جای سبز سبز .اگه بدونید چه شناهای مسخره ای از خودمون در اوردیم تا به هم یاد بدیم با یه جماعت رفتیم اما فقط من ، زن داداشه شنا کردیم بقیه مثل تابلو اونجا ایستاده بودن از دور داد میزدن ما هم میخواهیم بیام اما کو اومدن .آخر هم ما رو ول کردن رفتن . فقط من وزهره جونی بودیم .هی میگفتیم این آخری شنا رو بکنیم میریم  . اما کو رفتن .شب شد و ما ول کن ماجرا نبودیم آخر هم به اجبار اینکه یه موتوری اومده بود از شنا دل کندیم . ای نمیدونید چه حالی میده . فقط بدیش به بیرون از آب اومدن و سرد شدن بدنته .  حتما تو تابستون به یه جای باحال برای شنا برید .

نظرات شما عزیزان:

zahra

ساعت17:14---26 خرداد 1392

[وب سایت]

سلام وبلاگ زیبایی داری.
منم یه وبلاگ واسه عشقم ساختم.
خوش حال میشم بهم سربزنی.
اگه باتبادل لینک هم موافق بودی خبرم کن.
موفق باشی.

سوری

ساعت13:49---26 خرداد 1392

منم میخواااااااام......
اگه بدونی چقدر دلم تنگ شد....

فاطمه

ساعت11:16---25 خرداد 1392

[وب سایت]

سلام عزیزم با افتخار لینک شدی خوش حال میشم با هم بیشتر آشنا شیم

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: